Sign up
Sign in
نام تو را دواى درد است حسین بى یاد تو بین که چهره زرد است حسین عشق تو مرا ز خویش بیگانه نمود بى عشق تو بین که سینه سرد است حسین
گاه یک لبخند آنقدر عمیق می شود، که گریه می کنیم گاه یک نغمه آن قدر دست نیافتنی می شود، که با آن زندگی می کنیم
در شب من خنده ی خورشید باش آفتاب ظلمت تردید باش ای همای پرفشان در اوج ها سایه ی عشق منی جاوید باش ای صبوحی بخش می خواران عشق در شبان غم صباح عید باش آسما
زیبایی، محجوبی، مغروری، جذابی! چشماتو می بندی، با لبخند می خوابی تا وقتی اینجایی، این خونه پا برجاست ما با هم خوشبختیم، دنیای ما زیباست!
Help
Status
About
Careers
Press
Blog
Privacy
Terms
Text to speech
Teams